لباس شادی منتظران
نوشته شده توسط : منتظر
لباس شادی منتظران

من همان یاس خشکیده‌ام که در انتظار قطره‌ای، چشم به چشم آسمان دوخته. تو مفهوم باریدنی و کاش مثل قطره‌ای از چشمانِ آسمان ببارم و آهسته بر شانه‌های مهربانت بنشینم و کاش لحظه‌ها، آمدنت را به ابرها مژده دهند و ابرها با طنینِ شادی، مژده به قطره‌ها دهند و قطره‌ها آرام بر گوشِ دل زمزمه‌اش کنند و قلب بشنود و تپیدن را آغاز کند و آن روز، دل غمی ندارد، زیرا غم‌خوار مظلومان، قدم بر خاکِ مقدس چشم می‌گذارد و آن روز زمین لباس سبز با گل‌های رنگارنگ به تن می‌کند و آسمان لباس آبی با ابرهای سپید.

و من می‌دانم که می‌ایی و می‌دانم چرا تاکنون نیامدی، آری می‌دانم. می‌دانم که دل، تاریک است و زبان پر از سکوت و قلب‌ها غرق در عشق زمین‌اند و آسمان از یاد رفته، و نگاه‌ها سویی دیگر است. همان سو که در آن گُلی نمی‌شکفد و کسی مفهوم شکفتن را نمی‌داند و همان سویی که سویی برای دیدن نیست. آری همان سو، که از بی‌کسی سرد است و پشتِ نقابِ گل، پرهای پریدن پروانه‌ها را می‌شکنند و چه غریبانه می‌شکنند این ظالمان!

و لحظه‌ای که اشک در چشمان یتیمان و مظلومان حلقه زند تو می‌ایی... .






:: موضوعات مرتبط: منتظران , ,
:: بازدید از این مطلب : 156
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست